آخرین اخبار خبرهای تصادفی خبرهای پربازدید
  • شهادت مظلومانه حضرت امام صادق(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • فرا رسیدن نیمه شعبان و میلاد منجی مستضعفان و محرومان جهان مبارک باد
  • با عرض تبریک ولادت سه نور امام حسین (ع) ، حضرت عباس (ع) و امام سجاد (ع)
  • شهادت مظلومانه باب الحوائج حضرت امام کاظم (ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
  • با عرض تبریک میلاد مولود کعبه حضرت علی(ع)
  • با عرض تبریک میلاد با سعادت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س)
  • سالروز وفات ام الشهدا حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت باد
  • با عرض تبریک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع)
  • سالگرد وفات حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا (ع) بر تمامی مسلمان تسلیت باد
  • فضیلت پیاده روی برای زیارت امام حسین (ع) در اربعین
  • ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد
  • دومین سالگرد رحلت حضرت آیت الله حاج سید عادل علوی رحمه الله زمان: پنجشنبه 29 تیر 1402 بعد از نماز مغرب و عشاء
  • میلاد امام علی بن محمد الهادی علیه السلام بر تمام شیعیان و دوستداران حضرتش مبارک باد
  • تبریک میلاد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
  • تبریک میلاد امام حسین، امام سجاد و اباالفضل العباس علیهم السلام
  • تبریک مبعث رسول رحمت صلی الله علیه و اله و سلم
  • تسلیت شهادت امام کاظم علیه السلام
  • تبریک فتح قلعه خیبر با دست علی علیه السلام
  • تسلیت وفات حضرت زینب
  • تبریک میلاد مولود کعبه
  • آخرین اخبار

    خبرهای تصادفی

    خبرهای پربازدید

    شهادت حضرت امام موسى كاظم را به تمام شيعيان تسليت میگوییم



    عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
    خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
    روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
    از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را

    هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
    کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد

    یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
    گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
    پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
    یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه

    مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
    یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند

    عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
    یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
    با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
    آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد

    آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
    نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود

    گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
    پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
    با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد
    بهر شفای کودک منظور میِ آمد

    یک بار در بین دعا مابین آمینم
    برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم

    آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
    آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
    آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود
    گریه کن زندانی بغداد مادر بود

    حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
    هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد

    می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه
    در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه
    این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه
    پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه

    از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند
    بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند

    این اتفاق انگار که بسیار می افتاد
    نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد
    هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد
    انقدر میزد دست او از کار می افتاد

    وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست
    صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست