اصول و فروع از دیدگاه اسلام:
دین مقدس اسلام دارای اصول و فروع است و اگر اصول دین را به ریشه درخت تشبیه نماییم فرع دین مانند شاخههای آن میباشد و مسائل مانند برگها.
و اصول عبارت از: 1- توحید:(خدا شناسی) یعنی برای این جهان و آفرینش آفریدگاری و پروردگاری و پروردگاریست و خدا یگانه است و شریک و مانند ندارد.
2- عدل الهی: یعنی خداوند جل وعلا عادل است و ظالم و ستمکار نیست و تمام کارها و دستوراتش روی عدالت و حکمت و خیر و صلاح است.
3- نبوّت: (پیغمبر شناسی) یعنی خداوند متعال برای رهنمایی مردم و هدایت بشر پیامبرانی فرستاده که قوانین و دستوراتی و احکام الهی آوردهاند تا ملت باعمل کردن به آنها سعادتمند شوند.
4- امامت (رهبر شناسی) یعنی هر پیامبر جانشینی دارد و پیامبر ما حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله که خاتم النبیین یعنی بعد از او پیامبری نیامده و نخواهد آمد دوازده جانشین داشته است.
1- امیر المؤمنین علی بن ابی طالب 2- حضرت امام حسن مجتبی 3- حضرت امام حسین سیدالشهداء 4- حضرت علی بن الحسین زین العابدین 5- حضرت محمد بن علی باقر العلوم 6- حضرت جعفر بن محمد الصادق 7- حضرت موسی بن جعفر الکاظم 8- حضرت علی ابن موسی الرضا 9- حضرت محمد بن علی الجواد 10- حضرت علی ابن محمد الهادی 11- حضرت حسن بن علی العسکری 12- حضرت امام زمان مهدی آل محمد که هنوز زنده است ولی از نظرها غائب میباشد و هر وقت خداوند بخواهد ظاهر و نمایان میشود و دنیا را پر از عدل و داد میکند بعد از اینکه پر از ظلم و ستم شده باشد. [1].
5- معاد روز قیامت! یعنی بعد از این جهان (دنیا) جهان دیگری در پیش است که آنرا آخرت و روز قیامت گویند و خداوند مردگان را زنده میکند و هر کس به جزایش میرسد نیکان و خوبان به نیکیهای خویش بهشت جاودان دارند و دوزخ جایگاه بدان و ستمکاران و جنایتکاران.
و اصول دین باید از روی دلیل و برهان باشد و تقلید در او راه ندارد بدین معنی که دون دلیل گفته کسی را قبول کند بلکه باید هر کس برای خود دلیلی داشته باشد.
و اما فروع الدین که عبارت از: 1- نماز 2- روزه 3- خمس 4- زکاة 5- حج و رفتن به خانه خدا هنگام استطاعت 6- جهاد در راه خدا و حفظ دین 7- امر به معروف و نیکی 8- نهی از منکر و پلیدی 9- تولی و دوستی خداوند و رسول گرامی و دودمان پاکش علیهم السلام 10- تبری و بیزاری از دشمنان خدا و حضرت رسول اکرم و اهل بیتش علیهم السلام.
باید یا مجتهد باشد که در اثر جدیت و کوشش و اخلاص و مخالفت هوی و هوس بمقامی رسیده است که میتواند احکام الهی و فروع دین را از روی دلایل و مدارک معین استنباط[2] و متوجه شود و آنها را از روی دلیل بدست آورد.
ویا این که احتیاط کند و محتاط باشد یعنی اعمال خود را طوری انجام دهد و بجا آورد که یقین کند انجام وظیفه نموده و تکلیف خود را انجام داده است. و این راه برای اغلب و بیشتر مردم مشکل است لذا وظیفه آنها منحصر به تقلید است و اگر تقلید نکنند اعمالشان باطل و بیهوده است.
«تقلید»
معنای تقلید این است که به فتوای مجتهد رفتار کند و به دستور او عمل نماید بنابر این هر کس مجتهد و محتاط نیست باید از مجتهد جامع الشرایط تقلید نماید و اعمالش را بنابر فرمایشات او بجا آورد.
«شناخت و شرایط مجتهد»
او را از سه راه میتوان شناخت:
1- خود انسان میتواند مجتهد را بشناسد و یقین کند که او مجتهد است و آن در جایی صادق است که اهل خبره باشد.
2- شهادت دو نفر عالم عادل که توانایی تشخیص مجتهد و أعلم[3] را داشته باشند.
3- امضاء و تصدیق عدهای از اهل علم و دانش که فلان حضرت آقا مجتهد و أعلم است.
و شرایط مجتهد از این قرار است.
1- بالغ یعنی کودک نباشد اگر چه نابغه باشد.
2- عاقل و با خرد باشد.
3- مرد باشد پس تقلید از زن جایز نیست و نباید کرد.
4- ولدالزنا نباشد.
5- زنده باشد در تقلید ابتدایی یعنی به سن بلوغ رسیده و باید تقلید کند.
6- شیعهی اثنی عشری دوازده امامی باشد.
7- أعلم بنابر بعضی فتواها.
[2] - راههای استدلال و استنباط احکام شرعی چهار است.
1- قرآن کریم.
2- سنّت (احادیث پیغمبر و ائمه اطهار علیهم السلام).
3- عقل سلیم.
4- اجماع علماء.
[3]- أعلم یعنی علمش بیشتر از مجتهدین دیگر باشد و در این شرط اختلاف شده بنابر این هر یک به مجتهد و مقلد خود برگردد.